love.loxblog.com | ||
|
نمي بخشمت.... بخاطر تمام خنده هايي كه از صورتم گرفتي....بخاطر تمام غمهايي كه بر صورتم نشاندي ..... نمي بخشمت ..... بخاطر دلي كه برايم شكستي .....بخاطر احساسي كه برايم پرپر كردي..... نمي بخشمت .....بخاطر زخمي كه بر وجودم نشاندي.....بخاطر نمكي كه بر زخمم گذاردي.... و مي بخشمت بخاطر عشقي كه بر قلبم حك كردي بوسه بارانم کن امشب...
غریب آمده بودم غریب خواهم رفت غریب آمده بودم غریب خواهم رفت
چه قدر فاصله اینجاست بین آدمها
شنیده ام چنین روزی ، روز میلاد من است
اما گویا سپری شد، بی آنکه بدانم آتش شمع چندمین سال زندگی ام را به خاموشی سپردم
دل خوشم با غزلی تازه همینم کافی ست ز چشمت اگر چه دورم هنوز....پر از اوج و عشق و غرورم هنوز
اگر غصه بارید از ماه و سال....به یاد گذشته صبورم هنوز شکستند اگر قاب یاد مرا.....دل شیشه دارم بلورم هنوز سفر چاره دردهایم نشد..... پر از فکر راه عبورم هنوز ستاره شدن کار سختی نیست.... گرشتم ولی غرق نورم هنوز پر از خاطرات قشنگ توام.....پر از یاد و شوق و مرورم هنوز ترا گم نکردم خودت گم شدی......من شیفته با تو جورم هنوز اگر جنگ با زندگی ساده نیست.....در این عرصه مردی جسورم هنوز قبول است عمر خوشی ها کم است.....ولی با توام پس صبورم هنوز
دلم همچو آسمان، پر از ابرهاي باراني است، اي کاش دلم امشب بگريد، شايد که بغض عشقدر چشمانم بشکند
|